تشخیص و پیشبینی درمان اسکیزوفرنی با MRI

آیا ممکن است به کمک الگوریتمهای نوین در ابزارهای تشخیصی، تشخیص و درمان اختلالات روانی را تسهیل کرد؟ تقریبا یک نفر از هر ۱۰۰ نفر در بخشی از مراحل زندگی خود به اسکیزوفرنی مبتلا میشوند؛ این بیماری یک اختلال روانپزشکی شدید و ناتوانکننده است که به توهم، هذیان و اختلالات شناختی منجر میشود. اکثر بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی علائم زودرسی را در زندگی خود تجربه کرده و برای دههها با آنها مبارزه میکنند. تحقیقات جدیدی از دانشگاه آلبرتا از طریق یک مطالعه منتشر شده در روانپزشکی مولکولی، ما را به این آینده نزدیکتر میکند.
این تحقیق در گروه روانپزشکی آلبرتا با همکاری مرکز علوم بهداشتی دانشگاه تگزاس رهبری شده است. آنها از یک الگوریتم جدید در تصویربرداری MRI برای مقایسهی تصاویر MRI از بیمارانی که اخیراٌ تشخیص اسکیزوفرنی داشتند، بیمارانی که پیش از این درمان نشده بودند و افراد سالم، استفاده کردند. با کمک این الگوریتم، ارتباطات نورونی در قشر تمپورال فوقانی را با دیگر مناطق مغزی مقایسه شد؛ محققان موفق به شناسایی بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی با دقت ۷۸ درصد شدند. همچنین با ۸۲ درصد دقت پیشبینی میکند که آیا پاسخ درمانی بیمار به داروی ضد روانپریشی ریسپریدون مثبت است یا نه.
به گفتهی محقق ارشد این مطالعه به کمک این الگوریتم محققان قادر خواهند بود تا بیومارکرهای مطمئنتری را برای پیشبینی اسکیزوفرنی قبل از ظهور علائم مشخص سازند. همچنین با استفاده از این الگوریتم میتوان به پزشکان کمک کرد که بهترین دارو یا درمان را برای بیماران انتخاب کنند.
تشخیص زودهنگام اسکیزوفرنی و بسیاری از اختلالات روانی یک چالش مداوم است. همچنین با توجه به محدودیتهای موجود در به کارگرفتن درمانهایی که برای هر بیمار اختصاصی شده است در اولین معاینات بیمار، درمان فعلی این اختلال همچنان با استفاده از یک شیوه آزمایش و خطا تعیین میشود. اگر دارو به درستی عمل نکند، ممکن است بیمار علائم و عوارض جانبی را به مدت طولانی تجربه نماید و بهینهترین زمان برای کنترل بیماری و درمان از دست رود.
این تیم مطالعاتی امیدوار است که این روش تشخیصی را گسترش دهند تا سایر بیماریهای روانی مانند اختلال افسردگی و اختلال دوقطبی را نیز دربرگیرد. در حالی که نتایج اولیه این مطالعه در تشخیص و درمان اسکیزوفرنی دلگرم کننده است، این تیم معتقد است که اعتبارسنجی دقیقتری در نمونههای بزرگتر ضروری است؛ چراکه پالایش بیشتری برای بهبود دقت این شیوه لازم است تا بتوان از آن به عنوان یک ابزار مفید در محیطهای بالینی استفاده کرد.
همچنین این پروژه نیازمند تلاش مشترک بیماران، روانپزشکان، روانشناسان، دانشمندان علوم اعصاب، دانشمندان کامپیوتر و محققان در رشتههای دیگر برای ایجاد ابزار دقیقتر برای بهبود خدمات سلامت روانی خواهد بود.