نقش DNA هستهای در حفاظت از جمعیت گونهها و سهمیهبندی ماهیگیری

بررسی فاصله ژنتیکی و جغرافیایی بین جمعیتهای مختلف و ارتباط بین این دو میتواند نقش مهمی در حفاظت از جمعیتهای در معرض خطر داشته باشد. محاسبه جدایی از طریق فاصله (IBD) و تجزیه و تحلیل DNA میتوکندریایی، روش مورد استفاده غالب در این بررسی بوده است. مطالعه حاضر نشان میدهد تجزیه و تحلیل DNA هستهای تکمیل کننده این بررسی خواهد بود.
بررسیهای محققان نشان میدهد، اگرچه تجزیه و تحلیل DNA میتوکندریایی (mtDNA) برای چندین دهه روش مورد استفاده غالب در تصمیمگیری برای سهمیههای ماهیگیری، سهمیههای صید و شکار و یا انتقال موجودات از جمعیت گونههای در معرض خطر به جمعیتی دیگر بوده است، تجزیه و تحلیل تفاوتهای ژنتیکی با هدف حفاظت محیط زیست، از اهداف آن نبوده است. این مطالعه، به تفاوتهای ژنتیکی ناشناخته بین جمعیتهای ماهی ساردین میپردازد.
محققان DNA میتوکندریایی و هسته ای ساردینهای نیمکره جنوبی را که دارای کاربرد تجاری است و ماهی Knysna sandgoby، ماهی کوچک بومی که دامنه و محدوده پراکندگی یکسان با ساردین دارد، مورد بررسی قرار دادند.
پروفسور Peter Teske میگوید: “تجزیه و تحلیل DNA میتوکندریایی نشان داد که ماهیگیری و صید بی رویه این گونه در بخشی از محدوده پراکندگی آن، مشکل اساسی ایجاد نمیکند، زیرا جمعیت به سرعت از جای دیگر پر میشود. اما هنگامی که ما ژن ماهی ساردین را با توالییابی بخش بزرگی از ژنوم هسته مورد تجزیه و تحلیل قرا دادیم، نتایج کاملا متفاوت بود.”
ارسلان امامی خویی محقق فوق دکترا این مرکز اظهار داشت: “در ابتدا، تعیین توالی کل ژنوم هسته انسانی میلیاردها دلار آمریکا هزینه داشت و تقریبا ۱۰ سال به طول میانجامید. در حال حاضر، این امکان وجود دارد که ژنوم هسته انسانی را در عرض یک ساعت و با هزینه کمتر از هزار دلار توالییابی کنیم. این بدان معنی است که در مرکز تحقیقاتی میتوانیم بسیاری از ژنوم هستهای موجودات زنده را تجزیه و تحلیل کنیم و نتایج بهتری از زمانی که تعداد انگشت شماری از ژنهای میتوکندریایی توالییابی میشدند، بهدست آوریم.”
جدایی از طریق فاصله (IBD)، مفهومی کلی است که دههها برای تصمیمگیری غیر مستقیم که آیا آرایش و ترکیب ژنتیکی جمعیت یک گونه با افزایش فاصله جغرافیایی از یکدیگر تغییر میکند، استفاده شده است و نشان میدهد چگونه جمعیتهای مختلف از یک گونه به خوبی با هم مرتبط هستند، و سهمیه ماهیگیری و دیگر اقدامات حفاظتی را تحت تاثیر قرار میدهد.
تجزیه و تحلیل DNA میتوکندریایی نشان میدهد که فاصلهای بین گونههای در معرض خطر و بهره برداری شده، وجود ندارد. زمانی که جمعیت از لحاظ جغرافیایی به یکدیگر نزدیک شده و گونهها قادر به پوشش فاصله بین جمعیت باشند، این جواب متقاعد کننده است.
پروفسور Teske بیان میکند: “تجزیه و تحلیل DNA هستهای ساردین نشان داد که برخلاف آنچه که mtDNA به ما میگوید، در واقع، سطح جدایی از طریق فاصله بسیار زیاد است. در عمل، این بدان معنی است که اگر جمعیت سواحل غربی بیش از اندازه صید گردند، زمان بسیار طولانی برای پر کردن جمعیت سواحل جنوبی نیاز است. و حتی ممکن است ماهیگیری کاملا محصور و مسدود شود.”
در خاتمه ایشان اظهار داشتند: “تصمیمگیریهای صورت گرفته درباره سهمیه بندی، جمع آوری، جابه جایی و انتقال گونههای در معرض خطر یا بهره برداری شده که بر اساس تحقیقات قبلی مرتبط با جدایی از طریق فاصله بود، نیاز به ارزیابی مجدد دارد. نتایج گذشته باید با روشهای پیچیده و سطح بالا، مانند DNA هستهای یا توالی یابی ژنوم هستهای تکمیل گرد.”
✅ لینک خبر