
استانداردسازی بخش جدایی ناپذیر علوم مهندسی است. برای مثال، مهندسی الکترونیک بدون وجود مفاهیم مشخص و استانداردی برای ترانزیستور، خازن و سایر اجزای مدار غیر ممکن خواهد بود. وجود نقشهها، قطعات و دفترچههای راهنمای استاندارد، باعث پدیدآمدن فهم مشترک، تکرارپذیری و جلوگیری از دوباره کاری شده و همین امر به گسترش روز افزون این علم کمک شایانی کرده است.
اگر زیستشناسی صناعی را شاخهای از مهندسی بدانیم ضروری است تا حد امکان از روشهای مهندسی استفاده کنیم و از زاویه نگاه مهندسین به زیستشناسی نگاه بیاندازیم. لذا لازم است تا استانداردسازی، به عنوان یکی از پایههای اصلی علوم مهندسی، در زیستشناسی صناعی پیادهسازی شود.
همیت این موضوع برای اولین بار توسط دکتر Drew Endy استاد دانشگاه استنفورد و از پیشگامان مفهوم “biobricks” (آجرهای زیستی) بیان شد. او در مقاله خود اذعان کرد که ترویج استانداردهایی برای تعریف، توصیف و تعیین خصوصیات اجزای بیولوژیک و همچنین شرایط استفاده از این اجزا در کنار یکدیگر و در سیستم نهایی، برای توسعه زیستشناسی صناعی ضروری است (۱). در نتیجه، تلاش برای استانداردسازی اجزای بیولوژیک و ارائه توضیحات استاندارد در مورد تغییرات مرتبط با آنها به یکی از اصول اساسی زیستشناسی صناعی تبدیل شد.
به عبارت دیگر استانداردسازی یکی از اصلیترین وجوه تمایز زیستشناسی صناعی مدرن با مهندسی ژنتیک مرسوم است. چرا که به این وسیله اجزا قابلیت جابهجایی پیدا میکنند و مدولار میشوند. و همین امر باعث میشود، از سرهم بندی سیستمهای زیستی طبیعی پا را فراتر بگذاریم و به سمت طراحی مفهومی دستگاههای زیستی جدید به وسیله اجزای استاندارد، حرکت کنیم.
برای استانداردسازی زیست شناسی صناعی لازم است استانداردها را در همهی سطوح این حوزه گسترش یابند.
در ادامه تلاشهای انجام شده و مشکلات موجود در جهت تدوین استاندارد در سه سطح قطعات، مونتاژ و تعیین خصوصیات را بررسی خواهیم کرد.
✍🏻 نویسنده: یاسمن اسعدی
منبع:
(۱): Endy D. Foundations for engineering biology. Vol. 438, Nature. Nature Publishing Group; 2005. p. 449–۵۳.