درمان سلول محور بیماری پارکینسون

مغز انسان پیچیدهترین عضو از بدن است و به همین دلیل در مقایسه با سایر اعضا بدن کمترین آگاهی را از نحوه فعالیت آن داریم. بنابراین آیا روشهای کنونی مطالعه مغز اطلاعات کافی از نحوه فعالیت آن را به ما میدهند؟ روشهای اخیر تغییر ژنتیک و طراحی دارو میتوانند نشان دهند چگونه ژنها و داروها، سلولهای ناحیهای از مغز را تحت تاثیر قرار میدهند. اما محدودیت این روشها در این است که نمیتوانند تفاوت بین پاسخ سلولهای آن ناحیه را نشان دهند. بنابراین دکتر Tadross تلاش کرد سلولهای ویژهای را مورد هدف قرار دهد تا بتواند مکانیسم ایجاد بیماریهای روانی را بهتر توضیح دهد.
برای این منظور، Tadross روش جدیدی را طراحی کرد که به کمک آن وقتی دارو را در محل خاصی تزریق میکردند تنها توسط سلولهای مشخصی در آن محل برداشت میشد. برای این منظور Tadross به کمک مهندسی ژنتیک سلولهایی را طراحی کرد که در سطح غشا سلولی خود پروتئین گیرندهای به نام HaloTag را بیان میکردند. بهعلاوه داروی مورد نظر را نیز به نحوی تغییر دادند که به گیرنده HaloTag ملحق شود.
با اتصال دارو به گیرنده HaloTag که تنها روی برخی سلولها وجود داشت و نه همهی سلولها، Tadross توانست به خوبی پاسخ به دارو را در تنها در یک نوع سلول مشخص القا کند. او سپس این روش را DART نامید.
Tadross به کمک روش DART توانست مکانیسمهای درگیر در بیماری پارکینسون را بهتر بفهمد. پارکینسون یک بیماری نورولوژیکی است که بخشی از مغز به نام استریاتوم را تحت تأثیر قرار میدهد. این بیماری سبب ایجاد لرزش، حرکات آهسته و عضلات سفت در بیمار میشود. بیماران مبتلا به پارکینسون سطح پایینی از انتقال دهنده عصبی دوپامین را در استریاتوم دارند. در نتیجه حفظ سطح نرمال دوپامین سبب بهبود علائم بیماری میشود.
علاوه بر مرگ نورونهای دوپامینرژیکی، بیماری پارکینسون همراه با افزایش قدرت سیناپسها یا اتصالات بین نورنی است که گیرنده AMPA را بیان میکنند. AMPA بیشترین گیرنده تحریکی در مغز است.
برای ایجاد مدل پارکینسون، Tadross و همکارانش نورونهای دوپامینرژیک استریاتوم موش را از بین بردند. این موشها دچار اختلالات حرکتی شدند که مشابه پارکینسون بود. در کنار القا مرگ این نورونها Tadross سلولهای بیان کننده AMPA را طوری تغییر داد که گیرنده Halo-Tag را نیز داشته باشند.
Tadross سپس استریاتوم موش را با بلاک کننده خاص گیرنده AMPA که با گیرنده Halo-Tag نیز متصل میشد درمان کرد. به طور جالبی مهار فعالیت این نورونها حتی در نبود نورونهای دوپامینرژیکی سبب بهبود علائم بیماری پارکینسون میشد و موشهای بیمار شده به طور طبیعی حرکت میکردند.
یافته های Tadross نشان میدهد که هنوز دانش انسان از مغز بسیار کم است و شاید بهترین راه درمان بیماریهای نوروسایکوتیک و دیگر بیماریها این باشد که ابتدا نقش سلولهای مختلف را در آن بیماری مشخص کنیم و بعد به دنبال درمان باشیم.
☑ لینک خبر
☑ لینک مقاله